
وضــو
نمازگزار بايد قبل از انجام نماز، وضو گرفته و خود را براى انجام اين عبادت بزرگ آماده كند.
در
برخى از موارد هم بايد «غُسل» كند، يعنى؛ تمام بدن را بشويد و هرگاه
نتواند وضو بگيرد يا غسل كند، بايد به جاى آن عملِ ديگرى به نام «تيمّم»
انجام دهد كه در اين درس و درسهاى آينده با احكام هريك آشنا خواهيد شد.
چگونگى وضو
در وضو بايد ابتدا صورت را بشويد و سپس دست راست و بعد
از آن دست چپ را، بعد از شسـتن اين اعـضا بايـد با رطوبتى كه از شستن دست
بر كف آن است سر را مسح كند يعنى دست را بر آن بكشد و سپس پاى راسـت و در
آخر پاى چپ را مسح كند، اكنون براى آشنايى بيشتر با اعمال وضو بـه نمودار
توجه كنيد:
ازجائى كه موىسر روييده تاآخرچانه(طول)
كارهاى وضو(١)
١ ـ شستن
١ ـ صورت و ازپهنا فاصله بين شست و انگشت
ميانه كه بر صورت قرار گيرد (عرض).
٢ ـ دستراست از آرنج تا نوك انگشتان.
٣ ـ دست چپ از آرنج تا نوك انگشتان.
٢ ـ مسح
١ ـ ســر : قسمت جلوى آن كه بالاى پيشانى است.
٢ ـ پاى راست : روى پا از نوك انگشت تا بر آمدگى.(٢)
٣ ـ پاى چپ : روى پا از نوك انگشت تا بر آمدگى.(٢)
توضيح اعمال وضو
شـستـن
١ ـ مقدار واجب در شستن صورت و دستها، همان است كه گذشت، ولى براى آنكه يقين كند مقدار واجب را شسته، بايد كمى اطراف آن را هم بشويد.(٣)
١ ـ تحريرالوسيله ـ ج ١ص٢١، م ١ .
٢ ـ آية الله خامنهاى: از سر انگشتان پا تا مفصل ساق پا(منتخبى از استفتائات، س ١٣).
٣ ـ تحريرالوسيله ـ ج ١ص٢١، م ١ و ٢ .
٢ ـ بنا بر احتياط واجب، بايد صورت و دستها را از بالا به پائين شست و اگر از پائين به بالا بشويد وضو باطل است.(١)
٣
ـ اگر صورت يا دست كسى، كوچكتر از معمول مردم باشد، يا بر پيشانى او مو
روييده و يا جلو سر او مو ندارد، بايد همان مقدارى كه مردمان معمولى
مىشويند، بشويد.(٢)
٤ ـ اگر صورت و دست كسى هر دو برخلاف معمول باشد
ولى متناسب با هم است، لازم نيست ملاحظه معمول را بنمايد بلكه بايد
همانگونه كه در اعمال وضو بيان شد، وضو بگيرد.(٣)
٥ ـ اگر پوست صورت از
لاى موها (ريش ـ ابرو) پيدا باشد، بايد آب را به پوست برساند و اگر پيدا
نباشد، شستن مو كافى است و رساندن آب به زير مو لازم نيست.(٤)
٦ ـ اگر شك كند، كه پوست صورت از لاى مو پيداست يا نه؟ بنابر احتياط واجب بايد مو را بشويد و آب را به پوست هم برساند.(٥)
٧
ـ شستن داخل بينى و دهان و مقدارى از لب و چشم كه هنگام بستن، ديده
نمىشود واجب نيست، ولى براى آنكه يقين كند از جاهايى كه بايد شسته شود،
چيزى باقى نمانده، واجب است مقدارى از آنها را هم بشويد.(٦)
١ ـ توضيحالمسائل ـ م ٢٤٣.
٢ ـ توضيح المسائل، م ٢٣٨.
٣ ـ همان.
٤ ـ توضيح المسائل، م ٢٤٠.
٥ ـ توضيح المسائل، م ٢٤١.
٦ ـ توضيح المسائل، م ٢٤٢.
٨ ـ پوست يا گوشتى كه از اعضاء وضو بريده شده ـ اگر
كاملاً قطع شده باشد، بايد زير آن (جاى آن) شسته شود ـ و در صورتى كه به
عضو متصل است بايد آنهم شسته شود و هر مقدار از جاى آن كه ظاهر شده،
بشويد.(١)
٩ ـ تاولهايى كه مثلاً بر اثر سوختگى بر پوست ظاهر شده، تا
زمانى كه باقى است، شستن ظاهر (روى) آن كافى است، هرچند پوسته آن سوراخ شده
باشد و چنانچه قسمتى از آن كنده شده، شستن همان مقدارى كه از پوست ظاهر
شده كافى است و كندن مابقى و يا رساندن آب به زيرآن لازم نيست ولى اگر به
گونهاى است كه پوست گاهى بر بدن مىچسبد و گاه جدا مىشود بايد زير آن هم
شسته شود.(٢)
١٠ ـ پوستهاى كه در حال بهبودى زخم روى آن بسته شده و
مانند پوست بدن مىباشد، كندن آن لازم نيست و شستن ظاهر آن كافى است. هر
چند كندن آن راحت باشد، امّا دوايى كه بر زخم خشكيده است اگر برداشتن آن
راحت است بايد بردارد و اگر برداشتن آن ممكن نيست حكم جبيره را دارد كه به
تفصيل در احكام وضوى جبيرهاى خواهد آمد.(٣)
١١ ـ تكرار در شستن اعضاى وضو
بار اوّل: واجب
بار دوّم: جايز
بار سوّم: بدعت و حرام(٤)
١ ـ العروة الوثقى، ج ١، ص ٢٠٥، م ١٤.
٢ ـ العروةالوثقى، ج ١، ص ٢٠٦، م ١٦.
٣ ـ همان، م ١٧.
٤
آية الله خامنهاى: شستن صورت و دستها بار اول واجب است و بار دوم جائز و
بيش از آن غير مشروع است. تعيينكننده بار اول يا دوم يا بيشتر، قصد
وضوگيرنده است. يعنى مىتواند به قصد بار اول شستن، چند مرتبه آب به روى
صورت بريزد.
١٢ ـ سه بار شستن اعضاى وضو (به نيت وضو) علاوه بر آنكه بدعت و حرام است، گاهى اوقات موجب بطلان وضو هم مىباشد، و آن در صورتى است كه آب مسح، از آب شستن سوّم باشد، چون مسح بايد با آب وضو انجام شود.(١)
مــسح
مسـح سر
١ ـ جاى مسح: يك قسمت از چهار قسمت سر كه بالاى پيشانى است (بالاى سـر).
٢ ـ مقدار واجب مسح: هر قدر باشد كافى است (به مقدارى كه اگر كسى ببيند بگويد مسح كرد).
٣ ـ مقدار مستحب آن: به پهناى سه انگشت بسته و طول يك انگشت.
٤ ـ مسح با دست چپ: جايز است.(٢)
٥
ـ لازم نيست مسح برپوست سرباشد، بلكه بر موى جلوى سرهم صحيح است، مگر موى
سربه قدرى بلند باشد كه هنگام شانه زدن، به صورتش بريزد، كه بايد، پوست سر
يا قسمت پائين (بيخ) مو را مسح نمايد.
١ ـ همان، ص ٢١٧، م ٢٣ و استفتاآت، ج ١، ص ٣٤.
٢ ـ آية الله خامنه ای:
مسح سر و پاها بايد با رطوبتى كه از آب وضو در دستها مانده، كشيده شود. و
احتياط آن است كه مسح سر با دست راست كشيده شود. ولى كشيدن مسح از بالا به
پائين لازم نيست.
٦ ـ مسح بر موى جاهاى ديگر سر صحيح نيست، هر چند بر محل مسح جمع شده باشد(١).(٢)
مسـح پا
١ ـ جاى مسح: روى پا است.
٢ ـ مقدار واجب مسح: طول؛ از سرانگشت تا بر آمدگى روى پا(٣). عرض؛ هر اندازه باشد كافى است هر چند به قدر يك انگشت باشد.
٣ ـ مقدار مستحب مسح: همه روى پا.
٤ ـ پاى راست را بايد قبل از پاى چپ مسح كند، ولى لازم نيست پاى راست را با دست راست و پاى چپ را با دست چپ مسح كند.(٤)
مسائل مشترك مسح سر و پ
١ ـ در مسح بايد دست را بر سر و پاها بكشد و اگر دست را
نگه دارد، و سر يا پا را به آن بكشد وضو باطل است، ولى اگر موقعى كه دست را
مىكشد سر يا پا مختصرى حركت كند اشكال ندارد.(٥)
٢ ـ اگر براى مسح
رطوبتى در كف دست نمانده باشد، نمىتواند دست را با آب خارج تر كند بلكه
بايد از اعضاء ديگرِ وضو رطوبت بگيرد و با آن مسح كند.(٦)
١ ـ توضيحالمسائل ـ م ٢٤٩ و ٢٥٠ و ٢٥١ و ٢٥٧ و تحريرالوسيله ـ ج ١ص٢٣، م ١٤ .
٢- آيةاللّه
خامنهاى: مسح بر موى مصنوعى اگر برداشتن آن غيرممكن است اشكال ندارد.
(اجوبة الاستفائات، ج ١، ص ٣٥، س ١٠٥ و ص ٤١، س ١٣١)
٣- آية الله خامنهاى: از سر انگشتان پا تا مفصل ساق پا مسح كند.(منتخبى از استفتائات، س ١٣)
٤ ـ توضيحالمسائل ـ م ٢٥٢ و ٢٥٣ و العروةالوثقى ـ ج ١ص٢٠٩ .
٥ ـ توضيحالمسائل . م ٢٥٥ .
٦ ـ توضيحالمسائل ـ م ٢٥٧ .
٣ ـ رطوبت دست بايد بقدرى باشد كه بر سر و پا اثر بگذارد.(١)
٤
ـ محل مسح (سر و روى پاها) بايد خشك باشد، بنابراين اگر جاى مسح تر باشد،
بايد آن را خشك كرد ولى اگر رطوبت آن بقدرى كم باشد كه مانع از تأثير رطوبت
دست، بر آن نباشد مانع ندارد.(٢)
٥ ـ بين دست و سر يا پاها بايد چيزى
مانند چادر و كلاه، يا جوراب و كفش فاصله نباشد. هر چند بسيار رقيق و نازك
باشد و رطوبت به پوست برسد (مگر در حال ناچارى).(٣)
٦ ـ محل مسح بايد پاك باشد، پس اگر نجس است و نمىتواند آن را آب بكشد بايد تيمم كند.(٤)
وضوى ارتماسى
١ ـ وضوى ارتماسى آن است كه انسان صورت و دستها را به
قصد وضو در آب فرو برد و يا آنها را در آب فرو برده و به قصد وضو بيرون
آورد.(٥)
٢ ـ چون در وضوى ارتماسى نيز بنابر احتياط واجب، دست و صورت
بايد از بالا به پايين شسته شود، بنابر اين وضوى ارتماسى به گونههاى زير
انجام مىشود:
الف: به قصد وضو صورت را از پيشانى در آب فرو برد و يا
دست را به نيّت وضو از آرنج در آب فرو برد و تا موقعى كه آنها را از آب
بيرون مىآورد و ريزش آب تمام مىشود به نيّت وضو باشد. [چون آبى كه بر دست
مىماند و در مسح بكار مىرود بايد آب وضو باشد].
ب: بدون قصد وضو،
صورت يا دست را در آب برد و به قصد وضو از آب بيرون آورد، كه صورت را بايد
ابتدا از پيشانى بيرون آورد و دستها را از آرنج.(٦)
٣ ـ اگر بعضى از اعضاى وضو را ارتماسى و بعضى را غير ارتماسى انجام دهد اشكال ندارد.
[مراعات
ترتيب در وضوى ارتماسى نيز لازم است، يعنى نمىتوان صورت و دستها را
يكباره در آب برد، بلكه بايد اوّل صورت و سپس دست راست و بعد از آن دست چپ
شسته شود].
١ ـ العروةالوثقى ـ ج ١ص٢١٢، م ٢٦ .
٢ ـ العروةالوثقى ـ ج ١ص٢١٢، م ٢٦ .
٣ ـ العروةالوثقى ـ ج ١ص٢١٢، م ٢٧.
٤ ـ توضيحالمسائل ـ م ٢٦٠ .
٥ ـ توضيح المسائل، م ٢٦١.
٦ ـ توضيح المسائل، م ٢٦١ و ٢٦٢.
شرايط وضو
با شرائطى كه خواهد آمد وضو صحيح است، و با از بين رفتن هر يك از آنها وضو باطل است.
شرايط وضو
١ ـ شرايط آبوظرفوضو
١ ـ آب وضو پاك باشد (نجس نباشد).
٢ ـ آب وضو مباح باشد (غصبى نباشد).
٣ ـ آب وضو مطلق باشد (مضاف نباشد).
٤ ـ ظرف آب وضو مباح باشد.
٥ ـ ظرف آب وضو طلا ونقره نباشد.
٢ ـ شرايط اعضاىوضو
١ ـ پاك باشد.
٢ ـ مانعى از رسيدن آب در آن نباشد.
٣ ـ شرايط كيفيت وضو
١ ـ رعايت ترتيب (بههمانترتيبكهدر اعمال وضوگذشت).
٢ ـ رعايت موالات (بين اعمال وضو فاصله نيفتد).
٣ ـ شخصاً انجام دهد (از ديگرى كمك نگيرد).
٤ ـ شرايطوضو گيرنده
١ ـ استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.
٢ ـ با قصد قربت وضو بگيرد (ريا نكند).
شرايط آب وضو و ظرف آن
١ ـ وضو با آب نجس و مضاف باطل است، خواه بداند آن آب نجس يا مضاف است يا نداند، يا فراموش كرده باشد.(١)
٢ ـ آب وضو بايد مباح باشد، بنابر اين در موارد زير وضو باطل است:
* وضو گرفتن با آبى كه صاحب آن راضى نيست (راضى نبودن او معلوم است).
* آبى كه معلوم نيست صاحب آن راضى است يا نه.
* آبى كه وقف افراد خاصى است، مانند حوض برخى از مدارس و وضوخانه بعضى از هلتها و مسافرخانهها و...(٢)
١ ـ توضيحالمسائل ـ ٢٦٥ .
٢ ـ العروةالوثقى ـ ج ١ص٢٢٥، م ٦ ، ٧ ، ٨ و توضيحالمسائل ـ م ٢٦٧ تا ٢٧٢ .
٣ ـ وضو گرفتن از نهرهاى بزرگ، گرچه انسان نداند صاحبان
آنها راضى هستند يا نه اشكال ندارد، امّا اگر صاحبان آن از وضو گرفتن
جلوگيرى كنند، احتياط واجب آن است كه وضو نگيرند.(١)
٤ ـ اگر آب وضو در ظرف غصبى باشد و با آن وضو بگيرد باطل است.(٢)
شرايط اعضاى وضو
١ ـ اعضاى وضو در موقع شستن و مسح بايد پاك باشد.(٣)
٢
ـ اگر چيزى بر اعضاى وضو باشد (اعضاى شستن) كه از رسيدن آب به آن جلوگيرى
كند، يا بر اعضاى مسح است، هر چند از رسيدن آب جلوگيرى نكند، براى وضو بايد
برطرف شود.(٤)
٣ ـ خطوط قلم خودكار و لكههاى رنگ و چربى و كِرِمْ در
صورتى كه رنگ بدون جِرم باشد، مانع وضو نيست، ولى اگر جِرم داشته باشد (روى
پوست را گرفته) بايد بر طرف شود.(٥)
شرايط كيفيت وضو
ترتيب(٦)
كارهاى وضو بدين ترتيب بايد انجام شود:
* شستن صورت
* شستن دست راست
* شستن دست چپ
* مسح سر
* مسح پاى راست
* مسح پاى چپ
اگر ترتيب اعمال وضو بهم بخورد وضو باطل است.
١ ـ توضيحالمسائل، مسأله ٢٧١ .
٢ ـ توضيحالمسائل ـ شرايط وضو ـ شرط چهارم.
٣ ـ توضيحالمسائل ـ ص ٣٥ ، شرط ششم .
٤ ـ توضيحالمسائل ـ ص ٣٧ ، شرط سيزدهم و مسأله ٢٥٩.
٥ ـ استفتاآت ـ ج ١ص٣٦ و ٣٧، س ٤٠ تا ٤٥ .
٦ ـ تحريرالوسيله ـ ج ١ص٢٨ .
مُوالات
١ ـ موالات يعنى؛ پشتسرهم انجام دادن و فاصله نينداختن بين اعمال وضو.
٢
ـ اگر بين كارهاى وضو به قدرى فاصله شود كه وقتى مىخواهد جايى را بشويد
يا مسح كند رطوبت جاهايى كه پيش از آن شسته يا مسح كرده، خشك شده باشد، وضو
باطل است.(١)
از ديگران كمك نگيرد
١ ـ كسى كه مىتواند اعمال وضو را انجام دهد، نبايد از ديگرى كمك بگيرد، پس اگر شخص ديگرى صورت و دست او را بشويد و يا مسح او را انجام دهد وضو باطل است.(٢)
١ ـ تحريرالوسيله ـ ج ١ص٢٨،م١٥ و توضيحالمسائل ـ م ٢٨٣ .
٢ ـ العروةالوثقى ـ ج ١ص٢٣٤ .
٢ ـ كسى كه نمىتواند وضو بگيرد، بايد نائب بگيرد كه او را وضو دهد و چنانچه مزد هم بخواهد، در صورتى كه بتواند بايد بدهد، ولى خود او بايد نيّت وضو كند.(١)
شرايط وضو گيرنده
١ ـ كسى كه مىداند اگر وضو بگيرد مريض مىشود و يا
مىترسد كه مريض شود، بايد تيمم كند و اگر وضو بگيرد باطل است. ولى اگر
نداند كه آب براى او ضرر دارد و وضو بگيرد و بعد بفهمد كه ضرر داشته، وضويش
صحيح است.(٢)
٢ ـ وضو، بايد به قصد قربت انجام شود، يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد.(٣)
٣
ـ لازم نيست نيّت رابه زبان آورد، يا از قلب خود بگذراند، بلكه همين مقدار
كه مىداند وضو مىگيرد كافى است، بطورى كه اگر از او بپرسند، چه مىكنى؟
بگويد وضو مىگيرم.(٤)
مسأله:
اگر وقت نماز به قدرى تنگ است كه اگر وضو بگيرد، تمام نماز يا قسمتى از آن، بعد از وقت خوانده مىشود، بايد تيمم كند.(٥)
١ ـ توضيحالمسائل ـ م ٢٨٦ .
٢ ـ العروةالوثقى ـ م ج١ص٢٣٢ ـ توضيحالمسائل ـ م ٢٨٨ و ٦٧٢ .
٣ ـ توضيح المسائل، ص ٣١ ، شرط هشتم.
٤ ـ توضيح المسائل ، م ٢٨٢ .
٥ ـ توضيح المسائل ، م ٢٨٠.
وضوى جَبيرهاى
تعريف جبيره: دوائى كه بر زخم مىزنند و چيزى كه با آن زخم را مىبندند،
«جَبيره» نام دارد.
١ ـ شخصى كه بر اعضاى وضويش، زخم يا شكستگى است اگر بتواند بطور معمول وضو بگيرد، بايد بطور معمول وضو بگيرد.(١)
مثلاً؛
الف: روى زخم باز است و آب براى آن ضرر ندارد.
ب: روى زخم بسته است ولى باز كردن آن امكان دارد و آب ضرر ندارد.
٢ ـ چنانچه زخم بر صورت يا دستهاست و روى آن باز است و آب ريختن روى آن ضرر دارد، اگر اطراف آن را بشويد كافى است.(٢)(٣)
٣
ـ اگر زخم يا شكستگى در جلوى سر يا روى پاها است (محل مسح) و روى آن باز
است، چنانچه نتواند آن را مسح كند، بايد پارچه پاكى روى آن بگذارد و روى
پارچه را با ترى آب وضو كه در دست مانده، مسح كند.(٤)(٥)
١ ـ توضيحالمسائل ـ م ٣٢٤ ـ ٣٢٥ ـ
٢ ـ همان.
٣- آية الله خامنهاى: و احتياط آنستكه اگر كشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد، دست تر روى آن بكشد.
٤ ـ توضيح المسائل ـ م ٣٢٦.
٥-
آيةالله خامنهاى: اگر محلّ زخم است و نمىتواند روى آن دست تر بكشد،
بايد به جاى وضو، تيمم كند. ولى در صورتى كه مىتواند پارچهاى بر روى زخم
قرار دهد و بر روى آن دست بكشد، احتياط آن است كه علاوه بر تيمم، وضو نيز
با چنين مسحى بگيرد.
كيفيت انجام وضوى جبيرهاى
در وضوى جبيرهاى، بايد جاهائى كه شستن يا مسح آن امكان دارد به طور معمول بشويد يا مسح كند، و مواردى كه امكان ندارد، دستتر بر جبيره بكشد.
چند مسئله:
١ ـ اگر جبيره بيش از حد معمول اطراف زخم را پوشانده
باشد، و برداشتن آن ممكن نيست بايد وضوى جبيرهاى گرفته و بنابر احتياط
واجب تيمم هم انجام دهد.(١)
٢ ـ كسى كه نمىداند وظيفهاش وضوى جبيرهاى است يا تيمم بنا بر احتياط واجب بايد هر دو را انجام دهد.(٢)
٣ ـ اگر جبيره، تمام صورت يا تمام يكى از دستها را فراگرفته باشد، وضوى جبيرهاى كافى است.(٣)
٤
ـ كسى كه در كف دست و انگشتها جبيره دارد و در موقع وضو، دست تر روى آن
كشيده است، مىتواند سر و پا را با همان رطوبت مسح كند، يا از جاهاى ديگر
وضو رطوبت بگيرد.(٤)
٥ ـ اگر در صورت و دستها چند جبيره باشد، بايد بين
آنها را بشويد و اگر جبيرهها در سر يا روى پاها باشد بايد بين آنها را مسح
كند و در جاهائى كه جبيره است بايد به دستور جبيره عمل كند.(٥)
١ ـ توضيح المسائل ـ م ٣٣٥ .
٢ ـ توضيح المسائل ـ م ٣٤٣ .
٣ ـ توضيح المسائل ـ م ٣٣٠.
٤ ـ توضيح المسائل ـ م ٣٣٢ .
٥ ـ توضيح المسائل ـ م ٣٣٤ .
شكيّات وضو
١ ـ شك دارد وضو گرفته، يا نه: بايد وضو بگيرد.
٢ ـ در بين نماز شك كند وضو گرفته، يا نه: نماز باطل است، بايد وضو گرفته و نماز را از سر بگيرد.
٣ ـ پس از انجام نماز شك كرده كه نماز را با وضو خوانده يا نه: نماز خوانده شده، صحيح است ولى براى نمازهاى بعدى بايد وضو بگيرد.
٤
ـ يقين به انجام وضو داشته است (وضو گرفته) ولى شك مىكند وضويش باطل شده
يا نه (مثلاً نمىداند حدثى از او سر زده يا نه): به شك اعتناء نمىشود.
[بنابر صحت وضو مىگذارد].
٥ ـ مىداند وضو گرفته و حدثى هم از او سر
زده ولى نمىداند كداميك مقدّم بوده اگر حالت قبل از وضو و حدس را
نمىداند: بايد وضو بگيرد، حتىاگر تاريخ وضورا بداند ولىنمىداند حدث قبل
از آن بوده يا بعد از آن ولى اگر حالت قبل را مىداند، بايد ضد آن عمل
كند.
٦ ـ اگر در بين وضو، شك كند، بعضى از اجزاء گذشته را انجام داده
است يا نه: آنچه را شك دارد بايد انجام دهد، مثل اينكه هنگام مسح پاها شك
مىكند كه سر را مسح كرده يا نه.
٧ ـ پس از انجام وضو، در انجام جزئى از
آن، و يا صحيح بودن آن شك كند: به شك اعتناء نمىشود، و وضو صحيح است؛ مثل
اينكه پس از وضو شك مىكند آيا دست راست را شسته يا نه؟(١)
٨ ـ پس از انجام وضو شك كند، چيزىكه مانع رسيدن آب مىباشد بر اعضاء وضو بوده يا نه: به شك اعتناء نمىشود و وضو صحيح است.(٢)
١ ـ تحريرالوسيله، ج ١، ص ٣٢، م ١.
٢ ـ توضيح المسائل، م ٢٩٨.
٩ ـ اگر مىداند چيزى بر اعضاء وضو چسبيده ولى شك دارد
كه از رسيدن آب جلوگيرى مىكند يا نه؟ بايد آن را برطرف كند يا آب را زير
آن برساند.(١)
١٠ ـ اگر پيش از وضو بداند كه در بعضى از اعضاء وضو مانعى از رسيدن آب هست، بعد از وضو شك كند آب را به آنجا رسانده يا نه.
مىداند موقع وضو ملتفت آن مانع بوده: وضو صحيح است.
نمىداند موقع وضو ملتفت آن مانع بوده يا نه: وضو صحيح است.
مىداند موقع وضو ملتفت آن نبوده: بايد دوباره وضو بگيرد.(٢)
١١
ـ اگر بر اعضاء وضو مانعى باشد كه گاهى آب به خودى خود زير آن مىرسد و
گاهى نمىرسد و بعد از وضو شك كند آب زير آن رسيده يا نه: حكم مسأله قبل را
دارد.(٣)
١٢ ـ اگر بعد از وضو چيزى كه مانع رسيدن آب مىباشد در اعضاء
وضو ببيند و نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده، وضوى او صحيح است، ولى
اگر بداند كه در وقت وضو گرفتن ملتفت آن مانع نبوده، احتياط واجب آن است كه
دوباره وضو بگيرد.(٤)
١٣ ـ كسى كه در كارهاى وضو و شرايط آن، مثل پاك
بودن آب و وجود داشتن مانعى بر اعضاء، خيلى شك مىكند، بايد به شك خود
اعتناء نكند.(٥)
١ ـ توضيح المسائل، م ٢٩٠.
٢ ـ توضيح المسائل، م ٢٩٥.
٣ ـ توضيح المسائل، م ٢٩٦.
٤ ـ توضيح المسائل، م ٢٩٧.
٥ ـ توضيح المسائل، م ٢٩٩.
چيزهايى كه بايد براى آنها وضو گرفت
١ ـ براى انجام نماز (بجز نماز ميت).
٢ ـ براى انجام طواف واجب كعبه.
٣ ـ براى رساندن جائى از بدن به نوشته قرآن و اسم خداوند.(١)
چند مسأله:
١ ـ اگر نماز يا طواف واجب بدون وضو انجام شود باطل است.
٢ ـ كسى كه وضو ندارد نبايد جائى از بدن خود را به اين نوشتهها برساند:
* خط قرآن، ولى ترجمه آن اشكال ندارد.
* اسمخداوند بههرزبانى نوشتهشدهباشد، مانند: «اللّه»، «خدا»، «God».
* نام پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم (بنابر احتياط واجب).
* اسامى امامان عليهمالسلام (بنابر احتياط واجب).
* نام حضرت زهـرا عليهاالسلام (بنابر احتياط واجب).(٢)
٣ ـ در حرام بودن مس خطوط قرآن و اسم خداوند و... (بدون طهارت) فرقى بين اين موارد نيست:
با دست باشد با ساير اجزاء بدن (بجز مو).
ابتداء به مس باشد يا ادامه آن، بنابر اين اگر دست او بر خط قرآن بود و متوجه شد ولى دست را برنداشت مرتكب حرام شده است.
دست بر خط بكشد به گونهاى كه خطوط محو شود. مثلاً با دست مرطوب بر آن بكشد.
خط آن معمول و متعارف باشد و يا متعارف نباشد مثل خط كوفى.
نوشته، با قلم باشد يا چاپ يا گچ و يا غير آن.
نوشته برجسته باشد يا گود. مانند سنگ قبر.
حرفى است كه خوانده مىشود يا خوانده نمىشود مانند الف در قالوا.
١ ـ توضيحالمسائل، م ٣١٦.
٢ ـ توضيح المسائل ـ م ٣١٧ و ٣١٩.
نوشته قرآنى در قرآن باشد يا در غير قرآن،
مثلاً آيهاى يا كلمهاى از قرآن در كتابى نوشته شده باشد. و يا حتى مثلاً
نصف كلمه را بريده باشند.
آنچه قرآن بر آن نوشته شده فرقى نيست بين اينكه، كاغذ باشد يا چوب يا سنگ يا لباس و يا ديوار و مانند آن.
حروف عربى باشد يا غير آن مثلاً "ALLAH"يا "MOHAMMAD" ولى ترجمه آن مانع ندارد.
كلمات قرآنى نيكو باشد مانند مؤمن ـ صبر يا كلمات ناپسند مانند ابليس ـ شيطان و كافر.(١)
٤ ـ مس در موارد زير حرام نمىباشد:
مس خطوط قرآن با مو «گرچه احتياط مستحب است ترك كند».
نوشتهاى
كه خط به حساب نمىآيد: مثل اينكه با آب پياز نوشته باشند كه اثر آن پس از
حرارتدادن ظاهر مىشود (قبل از حرارت دادن و ظاهر شدن خط).
مس از پشت شيشه يا پلاستيك، كه در واقع مس خطوط نمىباشد.
مس مابين حروف و فضاى خالى درون حروف مانند فضاى «ح» «ن» و...
مس ورق قرآن و حواشى و مابين سطور و جلد آن (گرچه مكروه است).
ترجمه قرآن به هر لغتى باشد. مگر اسم خداوند كه بر هر لغتى باشد مس آن براى كسى كه وضو ندارد حرام است. مانند «خدا»، «GOD».(٢)
٥ ـ كلماتى كه مشترك بين لغات قرآن و غير آن است، اگر قصد نويسنده، كلمه قرآنى بوده است، مس آن جايز نيست و اگر قصد او قرآن نبوده جايز است.(٣)
١ ـ العروة الوثقى، ج ١، ص ١٨٩ تا ١٩١، م ٤تا ٩ و استفتاآت، ج ١، ص ٤٧، ٧٩، ٤٨ و ٨٤.
٢ ـ العروة الوثقى، ج ١، ص ١٨٩ تا ١٩١، م ١١ تا ١٧.
٣ ـ العروة الوثقى، ج ١، ص ١٩٠، م ٩.
٦ ـ مس آرم جمهورى اسلامى بدون طهارت بنابر احتياط واجب جايز نيست.(١)
٧ ـ گردنبند يا انگشترى كه كلمه «اللّه» بر آن نوشته شده اگر كسى كه طهارت ندارد آنرا مس كند حرام است.(٢)
٨ ـ براى اين كارها وضو گرفتن مستحب است:
* رفتن به مسجد و حرم امامان.
* خواندن قرآن.
* همراه داشتن قرآن.
* رساندن جائى از بدن به جلد يا حاشيه قرآن.
* زيارت اهل قبور.(٣)(٤)
نظرات
ارسال نظر